کد مطلب:149459 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

سؤالات درباره ی نهضت حسینی
1. آیا قیام حسینی یك انفجار بود یا یك تصمیم آگاهانه، و در صورت دوم آیا انقلاب و شورش ابتدایی بر ضد دستگاه حكومت بود یا یك نوع دفاع و مقاومت در مقابل دستگاه بود؟ و در صورت دوم آیا مقاومت در مقابل این بود كه آنها قصد كشتن او را داشتند یا در مقابل بیعت خواستن آنها بود؟ و بنابر اینكه انقلاب ابتدایی بود آیا مبنای انقلاب، دعوت مردم كوفه بود یا اینكه ولو مردم كوفه دعوت نمی كردند باز هم [امام] قیام می كرد؟

2. آیا امام حسین می دانست كه كشته می شود (به علم امامت یا از روی قرائن قطعی) و یا نمی دانست و باور نمی كرد كه كشته شود؟ و در صورت دوم، اگر می دانست، طور دیگری عمل می كرد یا همان طور عمل می كرد كه كرد؟ و در نتیجه آیا پس از آنكه دانست كشته می شود، از آنچه كرد پشیمان شد یا نه؟

3. آیا امام حسین به قصد كربلا (و قهرا به قصد قربانگاه مخصوص خود) حركت كرد و یا فرضا به قصد كشته شدن حركت كرد، مقصدش خصوص كربلا نبود؟ و اگر مقصدش كربلا نبود كجا بود؟ آیا مقصدش عراق و لشكرگاه مسلمین و مركز شیعیان بود كه آنجا را مركز قرار دهد یا مقصد معینی نداشت و فقط می خواست در حجاز نباشد و احیانا فكر می كرد كه به شام برود؟ به هر حال اگر مقصدش كربلا نبود آیا


می دانست به هر حال در این سفر شهید می شود یا نه؟

4. آیا امام حسین پیشنهاد صلح كرد یا نه؟ و در صورت دوم آیا طرف مقابل پیشنهاد صلح كرد و او نپذیرفت یا نه؟ و اگر فرض كنیم پیشنهاد صلح كرده است پس وضع او و امام حسن هیچ تفاوتی ندارد. تفاوت در ناحیه ی طرف است كه معاویه صلح را پذیرفت و یزید نپذیرفت. و اگر پیشنهاد صلح كرد چرا از اول بیعت نكرد؟ آقای [صالحی] نجف آبادی معتقد است كه امام پنج بار پیشنهاد صلح كرد.

5. اگر امام حسین نه پیشنهاد صلح كرد و نه پیشنهاد صلح طرف را پذیرفت به چه علت بود و چرا امام حسن صلح را پذیرفت؟

6. آیا جمله ی «ان الله شاء ان یراك قتیلا» می تواند صحیح باشد یا نه؟

7. چرا امام حسین تا این حد در مقابل تقاضای بیعت مقاومت كرد ولی امیرالمؤمنین و ائمه ی دیگر در مقابل این تقاضا اینقدر مقاومت نكردند؟ آیا می توان گفت كه بیعت علی علیه السلام تسلیم به اكثریت بود ولو اكثریت خاطی، ولی بیعتی كه از امام حسین می خواستند، تسلیم به رسم ولایتعهدی بود؟

8. آیا میان بیعت و صلح فرق است یا نه؟ یعنی آیا ممكن است بگوییم كه در شرایط خاصی بیعت جایز نیست زیرا بیعت امضاء و تأیید است ولی صلح جایز است زیرا صلح معمولا در میان دو متخاصم صورت می گیرد و هیچ گونه مفهوم امضاء و تأیید ندارد بلكه مفهوم تخاصم دارد؟ پس آیا می توان گفت امام حسین حاضر به بیعت نشد اما حاضر شد به صورت یك فرد مخاصم صلح كند؟

9. آیا قرائنی هست كه امام حسین در صدد به دست گرفتن حكومت بود؟ یا فقط ممتنع از بیعت بود و حداكثر آمر به معروف و ناهی از منكر بود؟

به عقیده ی ما ترتیب اثر دادن به نامه های اهل كوفه خود قرینه است بر اینكه امام در صدد به دست گرفتن حكومت و زعامت بود. «مسلم» هم برای چنین كاری به كوفه آمد.

به دنبال این پرسش، پرسش دیگری است كه آیا رفتن به مكه صرفا برای امتناع از بیعت بود و یا برای این بود كه امكان جنبش و فعالیت بیشتری برای زعامت پیدا كند؟

10. آیا امام سجاد در وقعه ی «حره» به وسیله ی مسلم بن عقبه با یزید بیعت كرد؟

11. یكی از سؤالات این است كه چگونه است كه امام پس از برخورد با سپاه حر


و با عمرسعد پیوسته ضمن پیشنهادها پیشنهاد بازگشت به حجاز را می كند؟

12. آیا پیشنهاد امام مراجعت به مدینه را، پس از برخورد با حر و با عمر بن سعد، برای توسعه و گسترش دامنه ی انقلاب بود؟

13. امام اگر قصد شورش و انقلاب علیه حكومت نداشت چرا مردم بصره را دعوت كرد و به آنها نامه نوشت؟

آیا امام به مردم دیگر یعنی مردم یمن و خراسان و مصر و غیرهم نامه ای نوشته است یا نه؟ ممكن است نامه نوشته باشد ولی مخفی مانده باشد. نامه های بصره به وسیله ی «منذر بن جارود» كشف شد.

14. آقای غفاری [1] در مقدمه ی بررسی تاریخ عاشورا این مسائل را طرح می كند:

آیا عمل حسین بن علی فرار از بیعت بود یا اجابت دعوت كوفیان و یا قیام و نهضت و به قول امروزیها ثوره و انقلاب؟ و آیا می دانست كشته می شود یا نه؟ آیا از روی نقشه عمل می كرد یا اینكه در پیشامدها جداگانه تصمیم می گرفت؟ چرا گاهی همراهان خود را مرخص می كرد و گاهی غیر همراهان را به یاری می طلبید: پس از شنیدن خبر شهادت مسلم، به همراهان خود پیشنهاد كرد بروید و مرا تنها بگذارید، اما عبیدالله بن حر جعفی و زهیر بن القین و ضحاك بن عبدالله مشرقی را به یاری طلبید و حتی از ضحاك بن عبدالله خواست تا دم آخر او را یاری كند و بعد برود.

در شب عاشورا همه ی یاران و خاندان را مرخصی داد و اعلام حل بیعت كرد و در همان شب حبیب بن مظاهر را به قبیله ی بنی اسد برای استمداد فرستاد. كسی كه می داند دست به عمل فوق العاده خطیری زده است و او را می كشند چرا زن و فرزند خویش را همراه می برد؟ بعضی این كار را یك كار بی نقشه و تدریجی گمان كرده اند. به عقیده ی آنها امام كارش از آنجا شروع شد كه از بیعت امتناع كرد و به مكه كه محل امن بود با زن و فرزند پناه برد. بعد دو چیز سبب خروج از مكه شد، یكی خوف ترور در مكه و از بین رفتن حرمت كعبه و دیگر دعوت كوفیان، و با شكست مسلم كه مصادف بود با رسیدن امام به مرز عراق، امام می خواست برگردد و نشد، در كربلا گرفتار و كشته شد.

بعضی گفته اند امام نمی دانست كشته می شود و اگر نه اقدام نمی كرد. امام باور نمی كرد نزدیكش به رسول خدا كشته شود. بعضی گفته اند برعكس، امام یقین


داشت به هر حال او را می كشند. لهذا شهادت با عزت را بر كشته شدن به ذلت ترجیح داد. آقای غفاری خود اختیار می كند كه عمل حسین علیه السلام قیام و نهضت و ثوره و انقلاب بود. مقدماتی در زمان معاویه فراهم شده بود كه ایجاب می كرد امام قیام و نهضت نماید. از طرف دیگر دلایل و قرائن فراوان در دست است كه امام از همان زمان مقدمات كار را فراهم می كرد.

ما این مقدمات را در ورقه های «یادداشت درباره ی نهضت حسینی» شماره ی 38 بیان خواهیم كرد.



[1] [آقاي علي اكبر غفاري].